به نام حضرت باران
عیناک ارض لاتخون/ فاروق جویدة (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
چشمهایت خانه من است
وقتی دنیا به ما تنگ میشود
و از درد به ستوه میآییم...
به نام حضرت باران
عیناک ارض لاتخون/ فاروق جویدة (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
چشمهایت خانه من است
وقتی دنیا به ما تنگ میشود
و از درد به ستوه میآییم...
به نام حضرت باران
غادة السمان
[اشهد أننی احببتک مرة...
و ما زلت...]
:: ::
گواهی میدهم که یک بار عاشقت شدم
و هنوز هم...
به نام حضرت باران
شاعر: (؟)
برگردان: اسماء خواجهزاده
صــــدای تـــــو
صدای تو نان سر سفره ام
پرده اتاقم
و قفل قفسم است
وقتی سکوت میکنی
فشارم میافتد
سرگیجه میگیرم
از گرسنگی میمیرم
و ثانیهها در نبضم جان میدهند
با من حرف بزن...
:: ::
متن شعر:
به نام حضرت باران
قولی احبک/ نزار قبانی (+)
برگردان: اسماء خواجهزاده
بگو دوستت دارم
بگو دوستت دارم تا افتخار من بیشتر شود
که من بدون دوست داشتن تو زیبا نیستم
بگو دوستت دارم تا انگشتانم به طلا بدل شود
و صورتم به فانوسی...
به نام حضرت باران
اغضب/ نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
هر طور میخواهی عصبانی شو
هر طور میخواهی احساساتم را زخمی کن
گلدانها و آینهها را بشکن
مرا با عشق زن ِ دیگری تهدید کن
هرکار میخواهی بکن
هر چه میخواهی بگو...
تو مانند کودکانی محبوب من
که هرقدر به ما بدی کنند بازهم دوستشان داریم...
به نام حضرت باران
تحت المطر الرمادی/ سعاد الصباح (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
زیر باران...
دیگر قادر نیستم... نه عشق بورزم، نه نفرت
نه سکوت کنم، نه فریاد بزنم
نه فراموش کنم، نه به یاد بیاورم
دیگر نمیتوانم زن باشم...
چون تمام آرزوهایم به تعطیلاتی دور رفتهاند
و قلبم... قوطی کنسرو ماهی است
که تاریخ انقضای آن سرآمده است...
معلم نیستم
تا عاشق شدن را به تو بیاموزم
نه ماهیها برای یاد گرفتن شنا
به معلم نیاز دارند
و نه گنجشکها برای یاد گرفتن پرواز...
به نام حضرت باران
تحدیات/ نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
بانوی من
کسانی را که پیش از من
مسافر چشمهای تو بودهاند
ـ در حالیکه خورشید و گردنبندهایی از یاسمن در دست داشتند ـ را
به مبارزه میطلبم
به نام حضرت باران
شاعر: نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
اگر روزی گذشت و فراموشم شد
که بگویم: «صبحت بخیر»
و مثل کودکان
مشغول خط خطی کردن دفتر بودم
از بهت و سکوتم دلگیر نشو
و فکر نکن چیزی میان ما عوض شده است؛
وقتی نمیگویم: «دوستت دارم»
یعنی: «بیشتر دوستت دارم...»
به نام حضرت باران
شعر: محمود درویش (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
ای عشق
تنها هدف ما آن است
که جنگها را به تو واگذاریم.
پس پیروز شو!
تو پیروز شو...
و صدای قربانیانت را بشنو
که تو را میستایند و میگویند:
پیروز شو!
احسنت!
و سلامت بازگرد
به کنار ما بازندگان.
به نام حضرت باران
محـال
شعر: محمود درویش (+)
برگردان: الف. خواجه زاده
از دلتنگی میمیرم،
در آتش میمیرم،
بر سر دار میمیرم،
با گلوی بریده میمیرم،
اما نخواهم گفت:
به نام حضرت باران
شعر: نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجه زاده
ما زلت تسألنی عن عید میلادی
سجل لدیک إذن... ما أنت تجهله
تاریخ حبک لی... تاریخ میلادی