اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

روزگـاری، کلمات، زبان بودند؛
اکنون سکــوت... .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با موضوع «ترجمه‌ها :: شعر :: سعاد الصباح» ثبت شده است

۱۱ مرداد۱۱:۳۲

ـ 

وقتی عاشقم

احساس می‌کنم مثل پر سبک می‌شوم...

روی ابرها راه می‌روم

نور خورشید را می‌دزدم

و ماه‌ها را شکار می‌کنم...

وقتی عاشقم

احساس می‌کنم دنیا وطن من است

می‌توانم از روی دریا بگذرم

و هزاران رودخانه را رد کنم...

می‌توانم بدون گذرنامه این طرف و آن طرف بروم

مثل کلمات... مثل افکار...

وقتی تو محبوب من باشی 

ترس و ضعفم از بین می‌رود

احساس می‌کنم قوی‌ترین زن روی زمینم...

و با صدای بلند نام تو را

در پاریس، لوزان، و میلان بر زبان می‌آورم...

و به تمام کافه‌ها سر می‌زنم

کافه به کافه...

و به کارگران جاده‌ها

رانندگان اتوبوس  

گل‌های روی بالکن

و حتی مورچه‌ها 

و زنبورها 

و گربه‌های خیابان می‌گویم

که من عاشقم 

عاشقم

عاشقم...


ـ سعاد الصباح 

برگردان: اسماء خواجه زاده ـ 


خاتون | ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۲
۰۶ خرداد۱۹:۱۶

به نام حضرت باران

شعر: سعاد الصباح

برگردان: اسماء خواجه زاده

در میان مردهای جهان مردی را می‌شناسم 
که سرگذشت مرا دو نیم کرده است..
مردی را می‌شناسم 
که مرا مستعمره‌ی خود می‌سازد
آزادم می‌کند.. 
گردهم می آوردَم.. 
پراکنده‌ام می‌کند..
و در دست‌های قدرتمندش پنهانم می‌کند...
خاتون | ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۶
۲۰ شهریور۲۰:۰۸
به نام حضرت باران
سعاد الصباح (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
قل لی
هل أحببت امرأة قبلی؟
قل لی لغة ...
لم تسمعها امرأة غیری ...
قل لی:
إنی الحب الأول
قل لی:
إنی الوعد الأول...
خاتون | ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۸
۰۹ فروردين۱۳:۱۵

به نام حضرت باران

از قصیده: امرأة بلا سواحل/ سعاد الصباح

برگردان: اسماء خواجه زاده

یاسیِّدی:

سوف أظلُّ دائما ً أُقاتِلْ

من أجل ِأنْ تنتصِرَ الحیاةْ

وتورِق الأشجارُ فی الغاباتْ

ویدخل الحبُّ إلى منازل ِ الأمواتْ

لاشیء غیر ُ الحُبُّ..

یستطیعُ أن یحرک الأمواتْ…

::

::

خاتون | ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۱۵
۱۳ بهمن۰۷:۳۱

به نام حضرت باران

سعاد الصباح (+)

برگردان: اسماء خواجه زاده

إذا کنت لا أستطیع أن أشرب

القهوة معک

فلماذا وجدت المقاهی؟

وإذا کنت لا أستطیع أن أتسکع

معک بغیر هدف

فلماذا وجدت الشوارع؟

وإذا کنت لا أستطیع أن أتغرغر

باسمک بلا خوف

فلماذا کانت اللغات؟

وإذا کنت لا أستطیع أن أصرخ (أحبک)

فما جدوى فمی؟ ...

خاتون | ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۳۱
۰۳ بهمن۰۸:۰۱

به نام حضرت باران

سعاد الصباح

برگردان: اسماء خواجه‌زاده

کنت ادری ـ قبل أن اولد ـ انی سأحبک
بعد أن جئت الی العالم... مازلت أحبک
إن من اعظم آعمالی التی حققتها کإمرأة
أنی احبک...

خاتون | ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۰۱
۰۴ ارديبهشت۱۳:۰۷

به نام حضرت باران


تحت المطر الرمادی/ سعاد الصباح (+)

برگردان: الف. خواجه‌زاده

زیر باران...

دیگر قادر نیستم... نه عشق بورزم، نه نفرت

نه سکوت کنم، نه فریاد بزنم

نه فراموش کنم، نه به یاد بیاورم

دیگر نمی‌توانم زن باشم...

چون تمام آرزوهایم به تعطیلاتی دور رفته‌اند

و قلبم... قوطی کنسرو ماهی است

که تاریخ انقضای آن سرآمده است...


خاتون | ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۰۷