اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

روزگـاری، کلمات، زبان بودند؛
اکنون سکــوت... .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با موضوع «ترجمه‌ها :: شعر :: غادة السمان» ثبت شده است

۲۷ آبان۲۰:۵۸

ـــ

غادة السمان

برگردان: اسماء خواجه‌زاده

لأنی أحبک

عادت الألوان إلى الدنیا

 

لأجلک

ینمو العشب فی الجبال

لأجلک

تولد الأمواج

ویرتسم البحر على الأفق

لأجلک

یضحک الأطفال فی کل القرى النائیة

لأجلک

تتزین النساء

لأجلک

اخترعت القبلة...

وأنهض من رمادی لأحبک

کل صباح

أنهض من رمادی

لأحبک أحبک أحبک...

::

چون تو را دوست دارم

رنگ ها به دنیا بازگشته­ اند...

 

به خاطر تو

گیاهان در کوه­ها می­رویند

به خاطر تو

موج­ها متولد می­شوند

به خاطر تو

کودکان در روستاهای دورافتاده می­خندند

به خاطر تو

زنان خود را می ­آرایند

به خاطر تو

بوسه اختراع شد!...

و هر روز از خاکستر خود برمی­خیزم تا دوستت داشته باشم

هر روز صبح از خاکسترم برمی­خیزم

تا دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم...

خاتون | ۲۷ آبان ۹۹ ، ۲۰:۵۸
۱۱ مرداد۱۱:۳۴

ـ

هُل ترید أن تعرف سرّ قوّتی؟

لا أحد أحبّنی حقاً قط...

::

می‌خواهی راز قدرت مرا بدانی؟

هیچ‌کس هیچ‌وقت واقعاً مرا دوست نداشت...


_ غاده السمان 

برگردان: اسماء خواجه‌زاده _ 

خاتون | ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۴
۱۱ مرداد۱۱:۲۶

ـ 

[انا لست حزینة

انا حزن العالم!

ففی صدری وطن یبکی...]

..

من اندوهگین نیستم

خودْ اندوهـ ِ عالمم

و سرزمینی در سینه‌ام گریه می‌کند...


ـ غاده السمان 

برگردان: اسماء خواجه‌زاده ـ 

خاتون | ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۶
۲۸ تیر۰۹:۲۵

به نام حضرت باران

شعر: غاده السمان (+)

برگردان: اسماء خواجه زاده

فی أی غرف بیتک تقع صور حبیباتک

لأعلق لهن الأزهار و زینات العید؟

اعذرنی... حبی لک غیر متحضر

یجهل الغیرة و شهیة التملک...

انه عفوی... بدائی.. ساذج...  بسیط کالمطر

خاتون | ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۵
۱۶ خرداد۱۶:۴۰
به نام حضرت باران
بخشی از شعر: فراقک مسمار فی قلبی/ غاده السمان (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده

اذکر بحزن عمیق
أول مرة ضممتنی الیک
وکنت ارتجف کلص جائع
وکنا راکعین على الأرض حین تعانقنا
کما لو کنا نصلی
اجل! کنا نصلی...

أذکر بحزن عمیق
یوم صرخت فی وجهی:
خاتون | ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۰
۰۶ ارديبهشت۰۸:۳۶

به نام حضرت باران

از کتاب: اعلنت علیک الحب/ غاده السمان

برگردان: اسماء خواجه زاده

مهما هددنی الغد بالفراق

و وقف لی المستقبل بالمرصاد 

متوعداً بشتاء أحزان طویل...

سأظل أحبک...

و کل صباح أقول لک

أنا لک...

::

خاتون | ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۳۶
۱۱ بهمن۰۸:۳۴

به نام حضرت باران

غاده السمان

برگردان: اسماء خواجه زاده

‎[لماذا یدهشک أننی لم أقل لک قط:

أحبک...!

و لماذا لا یدهشک أننی لم أقل لک ولو مرة: 

أنا أتنفس؟ 

و ما الفرق؟]

خاتون | ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۳۴
۰۱ آذر۱۸:۳۴

به نام حضرت باران

غاده السمان (+)

برگردان: اسماء خواجه زاده

خودم را در حین ارتکاب عشق تو 

دستگیر کردم...

مثل دزد کوچکی

که یک تکه نان مهربانی می‌دزدد...




خاتون | ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۴
۱۷ مهر۱۱:۵۱

به نام حضرت باران

أشهد بالمطر/ غاده السمان

برگردان: اسماء خواجه‌زاده

[أشهد بالمطر

أحببتک... و سأنساک...]

::

::

باران را گواه می‌گیرم

روزی دوستت داشتم...

اما فراموشت خواهم کرد...

خاتون | ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۱
۱۶ مهر۱۵:۴۵

به نام حضرت باران

اشهد علی عصیان/ غاده السمان (+)

برگردان: اسماء خواجه‌زاده


[لن أغفر لک 

وسأعاقبک عقاباً لن تنساه: 

سأحُبّــک...]

::

::

... و هرگز تو را نخواهم بخشید

و چنان مجازاتت می‌کنم که هیچ‌وقت فراموش نکنی:

عاشقت می‌شوم...!


خاتون | ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۵
۰۵ مرداد۱۵:۳۵

به نام حضرت باران

غادة السمان

[اشهد أننی احببتک مرة... 

و ما زلت...]

:: ::

گواهی می‎دهم که یک بار عاشقت شدم

و هنوز هم...

خاتون | ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۵
۰۶ مرداد۱۳:۰۶

به نام حضرت باران

غاده السمان

برگردان: اسماء خواجه‌زاده

[أشهد بالعصافیر تطیر من عینیک

الى قلبی...]

::

::

گواهی می‌دهم

به گنجشکانی که از چشم‎های تو

تا قلب من بال می‌گشایند...


خاتون | ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۶