به نام حضرت باران
خطبه زیر یکی از خطابههای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که ضمن آن خودشان را مدح و وصف مینمایند.
متن و ترجمهی خطبه:
به نام حضرت باران
خطبه زیر یکی از خطابههای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که ضمن آن خودشان را مدح و وصف مینمایند.
متن و ترجمهی خطبه:
به نام حضرت باران
نام: عبهر العاشقی فی احوال العشق
نویسنده: شیخ صدرالدین ابو محمد روزبهان بن ابی نصر دیلمی فسایی (فسوی) شیرازی معروف به «شیخ شطاح»
ـ عشق را مقدماتست، و بدایت ِ عشق ارادت است، از آنجا به خدمت آیند. بعد از آن موافقت است، بعد از آن رضایت است. حقیقتش محبت است، و آن از دو طرف در آید:
از انعام معشوقی و از رؤیت معشوق؛ اول عمومست و دیگر خصوص. چون به کمال رسد، شوق است؛ بهحقیقت استغراق رسد، یسمی عشق...
ـ
نام: کلیدر (10 جلد)
نویسنده: محمود دولت آبادی
نشر: فرهنگ معاصر
ـ کینه اولین منزلگاهی است که زن در درون خود به آن می رسد. کینه ویرانگر. غوغایی از خشم درونش را برمی آشوبد. آتش فشان درد.
ـ بگذار بگذرد. اینش مهم نیست. لحظه ها هرچه کش بیایند، جای روح فراخ تر می شود. ثقل می شکند، شکسته هایش در لحظه ها جاری می شوند. شکسته هایش شکسته تر می شوند، خرد می شوند، نرم می شوند، جا می افتند، عادی می شوند، عادت می شوند. فقط بگذرند، فقط اگر بگذرند. همین قدر که چشم در چشم نباشد و جان، پناه امنی بیابد راهی گشوده می شود.راهی گشوده می شود. جان آدمی آسمانی بی پایان است. به ظاهر ایستاده است، اما همان دم، دور از نگاه ما می تپد، می جوشد، گسسته و بسته می شود، برهم می خورد، آشفته می شود. توفان. ابرهای تلنبار. تیرگی آذرخش. باران فرو می کوبد، سیل ویرانگر. خرابی. اینک آفتاب. ابرها سبک شده اند. سپید شده اند. گسیخته اند. آسمان برجاست، آسمان برجاست.
ـ آشنایی. درِ آشنایی گشوده شد. میان دو زن، نام مرد کلیدیست به گشایش قفلی که هر کدام بر دریچه قلب خود بسته دارند.
ـ
نام: نامه به فلیسه (دوجلد)
نویسنده: فرانتس کافکا
برگردان: مرتضی افتخاری
نشر: نیلوفر
از کتاب:
ـ هیچچیز غمانگیزتر از این نیست که آدم نامهای را به یک نشانی مشکوک بفرستد. آن؛ دیگر به یک آه بیشتر شباهت دارد تا به یک نامه.
ـ آرامش و تمرکز خودم را از دست دادهام و پیوسته و لاینقطع میخواهم شکایت کنم، گرچه امروز دیگر نمیتواند دیروز باشد. اما حسن قضیه این است که وقتی ناراحتی انباشته شود بالاخره سرریز میکند و روزهای بهتری را به دنبال میآورد.
ـ آدم نباید در برابر غیرممکنهای کم اهمیت به زانو درآید، وگرنه غیرممکنهای مهمتر به چشم نخواهند آمد.
ـ ...
دانلود (+)
ـ
نام: بابا گوریو (+)
نویسنده: انوره دو بالزاک
برگردان: م. ا. به آذین
نشر: سازمان کتابهای جیبی/ چاپ چهارم سال 1341 خورشیدی.
از کتاب:
ـ او شبیه بسیاری از کسان بود که به نزدیکان خود اعتماد نمیکنند، ولی راز دل خود را به اولین کسی که بر سر راه خود ببینند میگویند. این یک پدیده اخلاقی عجیب ولی واقعی است، که ریشه آن را به آسانی میتوان دردل انسانی پیدا کرد. شاید برخی اشخاص در میان کسانی که با آناه محشورند دیگر چیزی نمیتوانند به دست آوردند، به این معنی که بی برگ و باری روح خود را به آنان نشان داده اند و در دل حس میکنند که آنها همانطور که شایسته است دربارهشان به سختی قضاوت مینمایند. اما چون احتیاج غلبهناپذیری در آنها است که از یکی تعریف بشنوند، یا چون به شدت میل دارند خود را واجد صفاتی جلوه دهند که از آن محرومند، این است که به اشخاص بیگانه رو میآورند تا احترام یا محبت آنان را به خود جلب کنند، حتی اگر احتمال آن باشد که به زودی هم این و هم آن را از دست بدهند.