به نام حضرت باران
نوشته: نجیب محفوظ
برگردان: اسماء خواجهزاده
درآمد:
ادیب برجسته، مرحوم نجیب محفوظ آثاری در زمینههای مختلف دارد که آنها را در سال 1936 م، پیش از چاپ داستانهایش در برخی مجلات چاپ کرده است. نوشتههای فکری او، علیرغم موضوعات گوناگون، به دلیل مطالعات فلسفیاش صبغهای فلسفی دارد. مقاله حاضر، یکی از مقالات نجیب محفوظ است که ضمن آن به بیان نظر خود درباره فلسفه عشق پرداخته، و مکاتب مختلف را با روشی منطقی به بحث گذاشته است. وی این مقاله را در سال 1934 م نوشت و در اکتبر همان سال در «مجله الجدیدة» به سردبیری اندیشمند راحل سلامة موسی چاپ شد. وی در آن زمان بیست و سه سال داشت.
از نظر محفوظ، فلسفه علمی جامع و غیرقابل تحدید و به عبارتی علم همه چیز، و به معنای دقیقتر علم قوانین کلی و راهنمای همه اشیا یعنی علم العلوم است. لذا تعجبی ندارد که در این مقاله، از راه گفتگو و مناقشه و تفکیک مباحث خیالی، به سادهترین و پیچیدهترین نظرات پیرامون عشق میپردازد.
به نام حضرت باران
روایتی از داستان مردم مصر قبل از انقلاب 23 ژوئیه 1952 م
مصر (1860 ـ 1920) ـ کتابخانه عمومی نیویورک
اهرام مصر، قاهره (1860 ـ 1920) ـ کتابخانه عمومی نیویورک
به نام حضرت باران
باب فعل/ مواضع جزم فعل مضارع
8. فعل مضارع با آمدن یکی از اداوت جازم مجزم می شود.
ادوات جازم: الف) بعضی یک فعل را مجزوم میکنند
ب) بعضی دو فعل را مجزوم میکنند.
9. ادوات جازم یک فعل:
10. ادوات جازم دو فعل:
به نام حضرت باران
خط رُقعه (خط تحریری رایج در کشورهای عربی)؛ آموزش حروف ساده و گویاست.
به نام حضرت باران
غاده السمان (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
خودم را در حین ارتکاب عشق تو
دستگیر کردم...
مثل دزد کوچکی
که یک تکه نان مهربانی میدزدد...
ـ
نام: کلیدر (10 جلد)
نویسنده: محمود دولت آبادی
نشر: فرهنگ معاصر
ـ کینه اولین منزلگاهی است که زن در درون خود به آن می رسد. کینه ویرانگر. غوغایی از خشم درونش را برمی آشوبد. آتش فشان درد.
ـ بگذار بگذرد. اینش مهم نیست. لحظه ها هرچه کش بیایند، جای روح فراخ تر می شود. ثقل می شکند، شکسته هایش در لحظه ها جاری می شوند. شکسته هایش شکسته تر می شوند، خرد می شوند، نرم می شوند، جا می افتند، عادی می شوند، عادت می شوند. فقط بگذرند، فقط اگر بگذرند. همین قدر که چشم در چشم نباشد و جان، پناه امنی بیابد راهی گشوده می شود.راهی گشوده می شود. جان آدمی آسمانی بی پایان است. به ظاهر ایستاده است، اما همان دم، دور از نگاه ما می تپد، می جوشد، گسسته و بسته می شود، برهم می خورد، آشفته می شود. توفان. ابرهای تلنبار. تیرگی آذرخش. باران فرو می کوبد، سیل ویرانگر. خرابی. اینک آفتاب. ابرها سبک شده اند. سپید شده اند. گسیخته اند. آسمان برجاست، آسمان برجاست.
ـ آشنایی. درِ آشنایی گشوده شد. میان دو زن، نام مرد کلیدیست به گشایش قفلی که هر کدام بر دریچه قلب خود بسته دارند.
به نام حضرت باران
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
حسین حسین حسین حسین
أخد روحی ونظر عینی لبوالسجـاد ودینی یسجلنی
عبیر ترابه أشتمه وأرید بدفتر الخدمة یسجلنی
أجیت وقلبی ملهووف.. أرید العالم یشووف.. یسجلنی یسجلنی
روایات المشی کثره المشـى خطوه أخد أجره ألف حجه ألف عمـره
زرعت الشوق بدروبی أجیت أرکض یامحبوبی أزورک وأمسح ذنووبی
مشیت أیام ولیالی لجل عیناک یالغالی ولاغیرک شغل بالی... یسجلنی
به نام حضرت باران
ـ
[بادِروا الموتَ الذی إن هَرَبتُم منه أدرکَکُم
وإن أقَمتُم أخَذَکُم
وإن نَسِیتُموه ذَکَرَکُم]
::
::
بر مرگ پیشی گیرید زیرا اگر بگریزید شما را دریابد،
و اگر برجا بمانید شما را میگیرد،
و اگر فراموشش کنید شما را به یاد آورد...
نهج البلاغة: الحکمة 203
به نام حضرت باران
عکاس: عاصم الموسوی
تصاویری از عزاداری امام حسین (ع) در شهر مقدس کربلاء
به نام حضرت باران
شاعر: جابر الکاظمی
دانلود: (+)
پخش: (+)
[انا لو یکشفُ عن عینی الغطاء .... یا حسین بک لم یزدد یقینی
مـثـلما امنتُ با اللهِ الاحد .... بکَ امنتُ فصارَ الحبُ دینی]
یا حسین (ع)... اگر پرده از پیش چشمان من برداشته شود یقینم به تو بیشتر نمیشود
چون من همانگونه که به خدای یکتا ایمان آوردم، به تو ایمان آوردم و عشق دینم شد...