۲۷ آبان۲۰:۵۸
ـــ
برگردان: اسماء خواجهزاده
لأنی أحبک
عادت الألوان إلى الدنیا
لأجلک
ینمو العشب فی الجبال
لأجلک
تولد الأمواج
ویرتسم البحر على الأفق
لأجلک
یضحک الأطفال فی کل القرى النائیة
لأجلک
تتزین النساء
لأجلک
اخترعت القبلة...
وأنهض من رمادی لأحبک
کل صباح
أنهض من رمادی
لأحبک أحبک أحبک...
::
چون تو را دوست دارم
رنگ ها به دنیا بازگشته اند...
به خاطر تو
گیاهان در کوهها میرویند
به خاطر تو
موجها متولد میشوند
به خاطر تو
کودکان در روستاهای دورافتاده میخندند
به خاطر تو
زنان خود را می آرایند
به خاطر تو
بوسه اختراع شد!...
و هر روز از خاکستر خود برمیخیزم تا دوستت داشته باشم
هر روز صبح از خاکسترم برمیخیزم
تا دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم...
با درود
بانو گرامی خیلی وقت بود که شعری را ترجمه نکرده بودید یا حداقل در اینجا به اشتراک نگذاشته بودید خیلی لذت بردم از این شعر و ترجمه شیوا آن
مانا باشید
با مهر فراوان