به نام حضرت باران
از کتاب: من هو الیهودی؟/ عبدالوهاب المسیری
برگردان: اسماء خواجه زاده
... در بسیاری از ادبیات صهیونیستی و غربی، وقتی از شخصیت یهودی یا هویت یهودی سخن به میان میآید، همیشه به تجربه تاریخی مشخصی که تجربه یهود یدیش است اشاره شده است؛ یک دسته از یهودیان شرق اروپا که گروههای کاری تشکیل داده بودند، اعضای آن به زبان یدیشی سخن میگفتند، و در همان شرایط اقتصادی و اجتماعی و همان محیط فرهنگی مسیحی زندگی میکردند. آنچه شخصیت یهودی شرق اروپا را تفکیک کرد میتوان «شخصیت یدیشی» نامید. گروهی که نشان و آثار خود را نه از طریق تشکیل تاریخ جهانی یهود، که از طریق تشکیل تمدن اروپای شرقی مشخص میکند. آرتور روبین در کتاب خود به نام یهود در دوره کنونی تأکید میکند از نظر او کلمه یهودی به معنای «اشکنازی» است و یهودیان سفارد یا یهودیان شرق جزء «یهودی» نیستند. یهود یدیشی در پایان قرن نوزدهم اکثریت جوامع یهود (تقریباً 80%) در جهان را تشکیل میداد، اما این مسأله از آنان شخصیت جهانی یهودی نساخت، زیرا شخصیت (قومی) یدیشی حاصل تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی مشخصی میان جامعه یهود و جامعه اروپای شرقی در لهستان و روسیه بود. از آنجا که خاستگاه طرح حزب سیاسی بوند (اتحادیه کارگران یهودی) ایمان به وجود شخصیت قومی یهودی اروپای شرقی، و نه شخصیت جهانی یهودی بود راه حل مطرحشده این شخصیت یدیشی را بدون آنکه به ابعاد جهانشمول و تئوری درافتد، تغییر میداد. لنین ابتدا این راه حل را رد کرد اما در نهایت روسیه شوروی آن را تصویب نمود.
شخصیت یدیشی با تحولات اجتماعی عظیمی که در جوامع شرق اورپا رخ داد، پنهان شد و دوام نیافت. به نظر میرسد آنچه این شخصیت را خلق کرد، ارتباط کاملی به وظیفه اجتماعی در جوامع یهودی به عنوان گروههای کاری دارد. گروههایی که هدفشان این است که این شخصیت را از گوشهنشینی در جامعه بیرون بیاورند و سپس از نیروی آن در انجام کارها استفاده کرده و آن را رشد دهند. لذا میبینیم که یهود یدیشی از جوامع شبه قومی بههمپیوسته به جوامع مختلفی تغییر شکل یافته است: یهود روسیه با گویش به زبان روسی، یهود لهستان با گویش به زبان لهستانی و یهود اوکراین با گویش به زبان اوکراینی، اما یهودیان یدیشی مقیم آلمان، فرانسه، انگلیس و آمریکا به رنگ آن جوامع درآمدند و به زبان آنان صحبت کردند.
یکی از پارادوکسهای مهم این است که صهیونیستها در عین تمجید از شخصیت یهودی از آن انتقاد کرده، آن را نمیپذیرند و معتقدند این شخصیت، شخصیتی بیمار و حاشیهای است. علاوه بر آن، صهیونیستها با ضدیهودیان دیدار میکنند و حتی در انتقادهای خود نسبت به شخصیت یهودی از ادبیات ضدیهود استفاده مینمایند. صهیونیست ایده یک شخصیت حقیقی یهودی به عنوان شخصیت یهودی خالص را مطرح میکند که خود را در کومنولث اول و دوم از طریق کیان قومی یهود نشان داده و در کومنولث سوم نمایان میکند؛ و منظورش از آن دولت صهیونیست است. اما آن کسی که درباره این دولت تحقیق کند، درمییابد که جامعهشناسی اسراییل، تقسیم اعضای تجمع صهیونیستی به جوامع یهودی را برای همه شخصیتهای مستقلش که صدها سال در سراسر جهان در تبعید به سر بردهاند به عنوان یک حقیقت شبه نهایی پذیرفته است...