۲۸ تیر۰۹:۲۵
به نام حضرت باران
شعر: غاده السمان (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
فی أی غرف بیتک تقع صور حبیباتک
لأعلق لهن الأزهار و زینات العید؟
اعذرنی... حبی لک غیر متحضر
یجهل الغیرة و شهیة التملک...
انه عفوی... بدائی.. ساذج... بسیط کالمطر
ینخرط فی قبیلة عشقک
دونما طقوس و مراسیم
أو اوسمة او فواتیر او دموع...
::
::
عکس معشوقههایت را داخل کدامیک از اتاقهای خانهات آویزان میکنی،
تا برای آنان شکوفه و تزیینات عید آویزان کنم؟
مرا ببخش... که عشق ِ من به تو متمدن نیست...
حسادت و اشتهای مالکیت را ندیده میگیرد
سختگیر و بدَوی و سادهلوح و مثل باران ساده است...
و بیهیچ مراسم و آیین
و یا رنگ و فاکتور و اشکی
به قبیلهی عشق ِ تو قدم میگذارد...