اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

اسماء خواجه‌زاده

نوشته‌ها و ترجمه‌ها

روزگـاری، کلمات، زبان بودند؛
اکنون سکــوت... .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترجمه عربی به فارسی» ثبت شده است

۲۱ آبان۱۶:۲۰

ب

 

به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «خار و میخک» نوشته شهید یحیی سنوار به تازگی با ترجمه اسماء خواجه زاده توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ دهم رسیده است. این کتاب یک اثر داستانی است که شهید سنوار آن را در دوران حبس طولانی اش در زندان‌های رژیم صهیونیستی نوشته است.

«خار و میخک» روایتی از زندگی مردمان غزه در یک اردوگاه اجباری بزرگ با خاطراتی از جنس اشک است و عمق چند دهه جنایت‌های رژیم صهیونیستی را نشان می‌دهد.

کتاب یحیی سنوار روایت دیگری نیز دارد و آن ستایش روح پایدار غزه است. شهید سنوار در سال‌های تاریک اسارت، زیر سایه‌ی زندان‌های دژخیمان قلم بر دست گرفته و داستانی واقعی را بر گوش جهان زمزمه می‌کند. او در این کتاب از خار می‌گوید، خاری که نماد درد و غم و دوری است. و از میخک، به نشانه شادی و موفقیت است. آری غزه امروز در میان خار بمباران رژیمی سفاک، دل به میخک‌های امید خوش کرده است.

شهید یحیی سنوار در مقدمه این‌کتاب می‌گوید: «هر چیز دیگری در این کتاب، کاملاً واقعی است؛ یا آن را زیسته‌ام و یا بسیاری از این رویدادها را از زبان کسانی که خود و خانواده‌ها و همسایگانشان در طول دهه‌ها در سرزمین عزیز فلسطین تجربه کرده‌اند، شنیده‌ام و دیده‌ام.»

سنوار در میانه داستان از خانواده‌های آواره فلسطینی می‌گوید که به اجبار تن به انتخاب سخت کار کردن برای اسرائیل می‌دهند. البته برخی این عمل را برای بهبود شرایط حداقلی زندگی خود و خانوادشان معقول دانسته‌اند اما برای برخی این عمل کاری جز خیانت نیست.

چاپ دهم این کتاب با ۴۱۲ صفحه و قیمت ۳۹۰ هزار تومان عرضه شده است.

خاتون | ۲۱ آبان ۰۳ ، ۱۶:۲۰
۱۱ تیر۱۷:۵۲

«هبه ابوندی» را به خاطر دارید؟ شاعر عرب‌زبان غزه، دخترک لاغراندامی که یک روز موشک‌ها توی خانه پیدایش کردند! این داستان کوتاه هبه است؛ زنی که جنگ به او یک داستان بلند بدهکار بود.

 

خبرگزاری مهر/ مجله مهر/ اسماء خواجه زاده: آدم‌ها در دو قدمی مرگ چطور فکر می‌کنند؟ چطور حرف می‌زنند؟ چطور زندگی می‌کنند و از همه مهم‌تر این‌که چطور می‌میرند؟ اینکه یک آدم به چه فکر می‌کرده و چه آرزوهای کوچک و بزرگی داشته که ناگهان ملک‌الموت روبرویش ایستاده که «فرصت تمام شده» حرف عجیبی است. با این فرض هرکسی، در هر سنی و در هرجای دنیا بمیرد کلی آرزوی نیمه تمام دارد.

«هبه ابوندی» را به خاطر دارید؟ شاعر عرب‌زبان غزه را می‌گویم؛ دخترک لاغراندامی که یک روز موشک‌ها توی خانه پیدایش کردند! با این مقدمه، روزهای آخر هبه را یک دور ببینیم، لابه‌لای آرزوهایش زندگی کنیم و در نوشته‌هایش کمی جستجو کنیم.

این داستان کوتاه زنی است که جنگ به او یک داستان بلند بدهکار بود:

 

۸ اکتبر ۲۰۲۳:

شبِ شهر تاریک است منهای روشنایی موشک‌ها. ساکت است منهای صدای بمباران‌ها. ترسناک است منهای آرامش دعا. سیاه است منهای نور شهدا. شبت به خیر غزه!

 

۹ اکتبر ۲۰۲۳:

وقت برای تشییع جنازه‌های بزرگ و خداحافظی‌های شایسته نیست. وقت چندانی وجود ندارد. موشکی‌ها در راه است. اکتفا خواهیم کرد به یک بوسۀ سریع روی پیشانی، به یک خداحافظی با عجله و انتظار برای مرگی جدید. وقت خداحافظی نیست.

 

۹ اکتبر ۲۰۲۳:

نمی‌دانیم کداممان زنده می‌ماند تا ماجرا را تعریف کند. شاید هیچ‌کس در غزه زنده نماند تا ماجرا را تعریف کند. اما ما به خدا ایمان داریم. خداوندا رحمتت را بر ما و همه نازل کن. مرگ دارد خانواده‌ها و محله‌ها را قلع و قمع می‌کند.

 

۹ اکتبر ۲۰۲۳:

پیش از این رژیم صهیونیستی در هر جنگ یک الگوی خاص داشت: گاهی خانواده‌ها، گاهی مساجد، گاهی خیابان‌ها، گاهی مناطق مرزی یا مرکزی و گاهی برج‌ها. برای آتش برنامه‌ای داشت که ما که زیر آتش بودیم آن را می‌فهمیدیم و بر اساس آن اهداف، پروازها و مدت زمان جنگ را برآورد می‌کردیم. این بار هیچ الگوی مشخصی وجود ندارد. همه‌چیز بمباران می‌شود. عصارۀ تمام جنگ‌های قبلی در این جنگ وجود دارد. غزه از شمال تا جنوب به صورت تصادفی و غم‌انگیز زیر آتش است، کشتاری دسته‌جمعی و تروری بیهوده نسبت به همه‌چیز انجام می‌شود. با این حال فقط صبر و ایمان ما به خداست که باعث می‌شود به هواپیماها نگاه کنیم و قبل از گریه آرام شویم. یا بعد از آرامش گریه کنیم و بگوییم: خدایا ما جز تو کسی نداریم. خدایا!

 

۹ اکتبر ۲۰۲۳:

عزیزان! ما وارد مرحله‌ای می‌شویم که از دنیا جدا می‌افتیم و شهر در کوتاه‌ترین زمان ممکن از بین خواهد رفت. ما نمی‌توانیم با کسی در داخل یا بیرون شهر تماس بگیریم. شب هنوز شروع نشده و بمباران مثل جهنم است. تا آن موقع ما را در دعا غرق کنید و از طرف ما، حتی شده در حد یک کلمه، پایداری و آزادی را به همه برسانید. ما غزه و همه کسانی که در آن هستند را به خداوند حافظ توانا سپردیم.

 

۱۰ اکتبر ۲۰۲۳:

در ابتدای روز بعد از اینکه مطمئن شدیم زنده‌ایم، شروع می‌کنیم به شمردن آنهایی که زنده مانده‌اند و آنهایی که به جنازه تبدیل شده‌اند. نه فقط آدم‌ها! بلکه خیابان‌ها و محله‌ها. تمام شهر شهید شده است. الحمد لله.

 

۱۰ اکتبر ۲۰۲۳:

خدایا کمک کن. کمک کن. ما گروه کوچکی هستیم که محاصره شده و فروریخته اما ثابت‌قدم است و به تو ایمان دارد. گروهی که مردم رهایشان کرده‌اند تا بمیرند. و ما جز تو راه چاره‌ای نداریم خدایا!

 

۱۰ اکتبر ۲۰۲۳:

این فاجعه بزرگ‌تر از آن است که بتوانیم درباره‌اش بنویسیم یا در رسانه‌ها اعلامش کنیم. خدایا! به ما کمک کن که هیچ یاریگری جز تو نیست.

 

۱۱ اکتبر ۲۰۲۳:

غزه در مواجهه با ظلم نهایت تلاش خودش را کرد. از تصورات و از سقف ممکن و غیرممکن فراتر رفت. تمام مجسمه‌ها و بت‌ها را شکست و چنان مقاومتی آفرید که در تاریخ جاودان خواهد ماند و وقتی دروغ‌ها از بین بروند درباره غزه بر سر زبان خواهد افتاد. وقتی سیاستمداران ریاکار سقوط کنند و بشریت شیشه‌ای در خود فروبریزد، غزه یک نماد افسانه‌ایِ غیرقابل درک و غیرممکن خواهد بود. رکوردی که شهرها، تمدن‌ها و ارتش‌ها فقط در زمان پیامبران و معجزات می‌توانستند به دست آورند. ما هرچه لازم بود انجام دادیم تا حق خود را به دست آوریم و از طرف ملت و مستضعفین جهان بجنگیم و مقاومت کنیم. در مقابل خدا و خودمان جای هیچ تأسف و اندوهی نیست. ما صاحبان حقیم و بخشی از عهد و پیمان این بود که بایستیم و تلاش کنیم. بعد از آن امر خداست که ما به آن ایمان آوردیم و توکل کردیم. اگر بمیریم، سند افتخار است و اگر زنده بمانیم ماجرا را تعریف می‌کنیم و داستان را پیش چشم همه جهان قرار می‌دهیم. وسط این کارها هم آئین‌های گریه، صبر، غم، یاد، امید و ناامیدی را انجام می‌دهیم. اگر مردیم از طرف ما بگو اینجا انسان‌هایی بودند که آرزوی سفر، عشق، زندگی و چیزهای دیگر را داشتند. هواپیماها بالای سر ما هستند و خدا هم از هواپیماها و هم از آنها بالاتر است.

 

۱۲ اکتبر ۲۰۲۳:

شجره‌های خانوادگی کامل سقوط می‌کنند. نه خانواده‌ای باقی می‌ماند نه شاخه‌ای. تمام برگ‌های درخت به شکل فاجعه‌باری می‌ریزد. غزه دارد به دروازۀ شهری گورستانی و باز تبدیل می‌شود که از چارچوب اتحادیه‌ی عرب تا تریبون سازمان ملل متحد امتداد یافته. ما در سکوت و سنگینی به قبرهایمان زل می‌زنیم و تسلیم خداوندیم.

۱۳ اکتبر ۲۰۲۳:

امروز جمعه یک هفته نبود، روزی طولانی بود که به ده‌ها شهید و مجروح و بسیاری مرگ تقسیم شد. و ما نمی‌دانیم چه چیزی انتظارمان را می‌کشد.

 

۱۳ اکتبر ۲۰۲۳:

ما اینجا در یک لحظه نجات پیدا می‌کنیم. در فاصله‌ای که یک پست را لایک می‌کنی، در فاصله‌ای که آلارم را خاموش می‌کنی، در فاصله‌ای که پسرت را صدا می‌زنی و جوابت را نمی‌دهد؛ مرگ خیلی سریع‌تر است!

 

۱۵ اکتبر ۲۰۲۳:

صدایی که می‌شنویم صدای مرگ است که از بالاسر ما رد می‌شود تا کسی دیگر را انتخاب کند. ما هنوز زنده‌ایم و صدای مرگ آشنایانمان را می‌شنویم و می‌گوئیم: خدا را شکر آخرین صدایی که شنیدند صدای موشک نبود، چون کسی که صدای موشک را بشنود نجات پیدا می‌کند.

ما تا اطلاع ثانوی زنده‌ایم.

۱۷ اکتبر ۲۰۲۳:

کودکانی از دنیا رفته‌اند که هنوز از اسمشان استفاده نکرده بودند!

 

۱۷ اکتبر ۲۰۲۳:

از بس مرگ در غزه سریع و فجیع است دیگر شهدا را به بیمارستان و از آنجا به قبرستان نمی‌برند. حالا شهید و بیمارستان و قبر همه‌اش یک جا است.

 

۱۸ اکتبر ۲۰۲۳:

هرگاه در نقشه‌ی فلسطین بین شهرها خطی کج شد، گلوله‌ها آن را درست کردند.

پاک‌کن برای کودکان است. شهرها اشتباهات را با گلوله تصحیح می‌کنند، غزه یک نمونه‌اش!

 

۱۸ اکتبر ۲۰۲۳:

اگر مردیم بدانید ما خشنود و ثابت‌قدم بودیم. و از طرف ما بگویید که ما صاحبان حقیم.

 

۱۸ اکتبر ۲۰۲۳:

عکس‌های خانوادگی ما، کیسه‌هایی از بدن‌های تکه‌پاره است، تلی از خاکستر، پنج کفن پیچیده‌ی کنار هم در اندازه‌های متفاوت.

تصاویر خانوادگی در غزه متفاوت است؛ آنها با هم زندگی کردند و با هم از دنیا رفتند.

 

۱۹ اکتبر ۲۰۲۳:

لیست دوستانم در حال کوچک شدن است. آنها تبدیل به تابوت‌های کوچکی می‌شوند که اینجا و آنجا پخش شده‌اند. نمی‌توانم دوستانم را در حالی‌که بعد از موشک‌ها در هوا پرواز می‌کنند بگیرم، نمی‌توانم دوباره برشان گردانم، نمی‌توانم برایشان عزاداری کنم و نمی‌توانم گریه کنم. نمی‌دانم چه کنم؟

هر روز لیست کوچک می‌شود. این فقط لیست اسامی نیست بلکه اینها خود ماییم با چهره‌ها و نام‌های متفاوت.

هیچ‌کدام از شکلک‌های اینجا آنها را برنمی‌گرداند حتی به دروغ.

 

۲۰ اکتبر ۲۰۲۳:

ما در غزه در محضر خدا یا شهیدیم یا شاهد آزادی. و همگی صبر می‌کنیم تا ببینیم کجا خواهیم بود. خداوندا! همه‌ی ما چشم‌انتظار وعده‌ی حق تو هستیم.

 

لینک مطلب: https://mehrnews.com/x35jXw

خاتون | ۱۱ تیر ۰۳ ، ۱۷:۵۲