به نام حضرت باران
از کتاب: حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء/ حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی
برگردان: اسماء خواجه زاده
روایاتی که تحت این عنوان نقل میشود، از جمله روایاتی است که در کتب اهل سنت درباره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نقل شده است (تنها ترجمه روایات ـ بدون تعلیق یا حاشیه ـ قرار میگیرد).
4/ عبد الله بن محمد بن عثمان واسطی از یعقوب بن ابراهیم بن عباد ابن العوام از عمرو بن عون از هشام از یونس از حسن از انس روایت میکند: رسول خدا (ص) فرمود: چه چیز برای زنان بهتر است؟ ما ندانستیم چه جوابی بدهیم. پس علی نزد فاطمه رفت و فاطمه جواب آن را گفت و به علی گفت: برای زنان بهتر است که مردی را نبینند و مردان آنان را نبینند. علی بازگشت و این پاسخ را برای پیامبر (ص) نقل کرد. پیامبر به علی فرمود: چه کسی این را به تو یاد داد؟ گفت: فاطمه. پیامبر فرمود: «به راستی که فاطمه پاره تن من است». سعید بن مسیب روایتی مانند این روایت را از علی نقل کرده است.
5/ ابراهیم بن احمد بن ابی حصین از جدم ابوحصین از یحیی حمانی از قیس از عبدالله بن عمران از علی بن زید از سعید بن مسیب از علی نقل میکند: علی گفت که به فاطمه گفتم: چه چیز برای زنان بهتر است؟ گفت: اینکه مردان را نبینند و مردی آنان را نبیند. پس علی این سخن را برای پیامبر (ص) نقل کرد و پیامبر فرمود: «فامطه پاره تن من است».
6/ محمد بن احمد بن حسن از عبدالله بن احمد بن حنبل از عباس بن ولید از عبدالواحد بن زیاد از سعید جریری از ابی ورد از ابن عبد نقل میکند: علی گفت: ای ابن عبد آیا ماجرایى از فاطمه برایت نقل کنم؟ و آن اینکه فاطمه عزیزترین عزیزان رسول خدا (ص) در خانه من بود. همسر من آنقدر با آسیاب آرد کرد تا دستهایش پینه بست و آن قدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینهاش باقى مانده بود و به اندازهاى خانه را روبید تا اینکه لباسهایش غبارآلود شد، و آن قدر زیر دیگ آتش بر افروخت تا لباسش کثیف و گردآلود گردید و به همین علت به سختى و زحمت افتاد.
7/ ابوحامد بن جبله از محمد بن اسحاق از محمد بن صباح از ولید بن مسلم از اوزاعی از زهری روایت میکند: فاطمه دختر رسول خدا (ص) آن قدر دستاس کرد که دستش تاول زد وجای چوب آسیاب در دستش بالا آمد و پینه بست.
8/ محمد بن احمد بن حسن از ابراهیم بن هاشم از امیه از یزید بن زریع از روح بن قاسم از عمرو بن دینار نقل میکند: عایشه گفت: کسی را راستگوتر از فاطمه زهرا غیر از پدرش ندیدم. راوی گوید: بین فاطمه و عائشه گفتگویی پیش آمد. پس عایشه گفت: ای رسول خدا از فاطمه سؤال کن که دروغ نمی گوید.
وبلاگ زیبایی دارید.
خوشحال میشم به ما هم سر بزنید و اگه خواستید تبادل لینک کنیم.