۲۹ آذر۱۰:۵۳
به نام حضرت باران
شعر: نزار قبانی (+)
برگردان: اسماء خواجه زاده
قسمتهایی از: «کتاب الحب»:
1
ما دمت یا عصفورتی الخضراء
حبیبتی
إذن .. فإن الله فی السماء
2
تسألنی حبیبتی
ما الفرق ما بینی وما بین السما؟
الفرق ما بینکما
أنک إن ضحکت یا حبیبتی
أنسى السما
6
ما زلت تسألنی عن عید میلادی
سجل لدیک إذن .. ما أنت تجهله
تاریخ حبک لی .. تاریخ میلادی
9
لو کنت یا صدیقتی
بمستوى جنونی
رمیت ما علیک من جواهر
وبعت ما لدیک من أساور
و نمت فی عیونی
13
أکره أن أحب مثل الناس
أکره أن أکتب مثل الناس
أود لو کان فمی کنیسة
وأحرفی أجراس
15
عدی على أصابع الیدین ، ما یأتی
فأولا: حبیبتی أنت
وثانیا: حبیبتی أنت
وثالثا: حبیبتی أنت
ورابعا و خامسا
و سادسا و سباعا
و ثامنا و تاسعا
وعاشرا .. حبیبتی أنت
16
حبک یا عمیقة العینین
تطرف
تصوف
عبادة
حبک مثل الموت والولادة
صعب بأن یعاد مرتین
39
أروع ما فی حبنا أنه
لیس له عقل ولا منطق
أجمل ما فی حبنا أنه
یمشی على الماء ولا یغرق
ترجمه:
(1)
تا آن زمان که تو
ای گنجشک سبز من
محبوب منی
خدا در آسمان است...
(2)
از من می پرسد:
من و آسمان چه فرقی داریم؟
محبوب من!
فرق تو و آسمان این است
که تو وقتی می خندی
من آسمان را از یاد می برم...
(6)
هنوز از من تاریخ تولدم را می پرسی
حالا که نمی دانی، بنویس...
تاریخ تولد من
آن روزی است که عاشق تو شدم.
(19)
دوست من، اگر تو هم دیوانگی مرا داشتی
جواهراتت را پرت می کردی
دستبندهایت را میفروختی
و در چشمهای من به خواب میرفتی...
(13)
دوست ندارم مثل مردم حرف بزنم
دوست ندارم مثل مردم بنویسم
ای کاش دهانم کلیسا بود
و کلماتم ناقوس ها...
(15)
اینها که میگویم را با انگشتهایت بشمار:
اول: تو محبوب منی
دوم: تو محبوب منی
سوم: تو محبوب منی
چهارم و پنجم
و ششم و هفتم
و هشتم و نهم
و دهم.... تـــو محبوب منی...
(16)
عشق تو ای ژرفاچشم
افراط است
تصوف است
عبادت است
عشق تو مثل مرگ و زندگی است
سخت است دوباره تکرار شود...
(39)
از همه شگفتتر در عشق من و تو آن است
که عشق ما عقل و منطق ندارد
از همه زیباتر در عشق من و تو آن است
که بر آب راه میرود و غرق نمی شود...