۱۵ بهمن۱۹:۴۳
به نام حضرت باران
برگردان: اسماء خواجهزاده
1. إذا اشتد شوقی زرت قبرک باکیاً أنوح وأشکو لا أراک مجاوبی
2. فیا ساکن الغبراء علمتنی البکا و ذکرک أنسانی جمیع المصائب
3. فإن کنت عنی فی التراب مغیباً فما کنت عن قلبی الحزین بغائب
::
::
هرگاه شوق من به تو افزون شود، گریهکنان به زیارت قبر تو میشتابم
و نوحه میخوانم و شکوه میکنم با اینکه تو پاسخ مرا نمیدهی
ای ساکن صحرا؛ گریستن را تو به من آموختی
و یاد تو تمام مشکلات را از یاد من برده است
اگر تو روی در خاک کشیده و از دیده من پنهانی
اما در قلب اندوهناک من دور از نظر نیستی...