به نام حضرت باران
قولی احبک/ نزار قبانی (+)
برگردان: اسماء خواجهزاده
بگو دوستت دارم
بگو دوستت دارم تا افتخار من بیشتر شود
که من بدون دوست داشتن تو زیبا نیستم
بگو دوستت دارم تا انگشتانم به طلا بدل شود
و صورتم به فانوسی...
به نام حضرت باران
قولی احبک/ نزار قبانی (+)
برگردان: اسماء خواجهزاده
بگو دوستت دارم
بگو دوستت دارم تا افتخار من بیشتر شود
که من بدون دوست داشتن تو زیبا نیستم
بگو دوستت دارم تا انگشتانم به طلا بدل شود
و صورتم به فانوسی...
به نام حضرت باران
اسماء خواجه زاده
دردت به جان ِ پر بلای ِ همین بغضهای ناگهان،
من که تمام ِ این سالهای حضور ِ باران ِ بی تو را گریستهام
و در هوای همین دلتنگی ِ پر از بنبست نفس کشیدهام
اما حواست هست
که لهجهی بیمدارای گلوی ِ هزار گلایه
در کمین ِ این تحمل ِ طاقشده نشسته است...
تا کجای این تاریکی طاقت بیاورم حضرت ِ هرچه روشنی!
به نام حضرت باران
اغضب/ نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
هر طور میخواهی عصبانی شو
هر طور میخواهی احساساتم را زخمی کن
گلدانها و آینهها را بشکن
مرا با عشق زن ِ دیگری تهدید کن
هرکار میخواهی بکن
هر چه میخواهی بگو...
تو مانند کودکانی محبوب من
که هرقدر به ما بدی کنند بازهم دوستشان داریم...
ـ
نام: نامه به فلیسه (دوجلد)
نویسنده: فرانتس کافکا
برگردان: مرتضی افتخاری
نشر: نیلوفر
از کتاب:
ـ هیچچیز غمانگیزتر از این نیست که آدم نامهای را به یک نشانی مشکوک بفرستد. آن؛ دیگر به یک آه بیشتر شباهت دارد تا به یک نامه.
ـ آرامش و تمرکز خودم را از دست دادهام و پیوسته و لاینقطع میخواهم شکایت کنم، گرچه امروز دیگر نمیتواند دیروز باشد. اما حسن قضیه این است که وقتی ناراحتی انباشته شود بالاخره سرریز میکند و روزهای بهتری را به دنبال میآورد.
ـ آدم نباید در برابر غیرممکنهای کم اهمیت به زانو درآید، وگرنه غیرممکنهای مهمتر به چشم نخواهند آمد.
ـ ...
دانلود (+)
به نام حضرت باران
اسماء خواجه زاده
بچرخ ای شادی مبـهم
به رقـص آ و جهانم را به رقـص آور
مرا از مرگــــ برگردان...
به نام خداوند
باب فعل/ مواضع رفع و نصب فعل مضارع
6. فعل مضارع ِ خالی از نواصب و جوازم و تمام چیزهایی که موجب مبنی شدن آن شود، مرفوع می شود.
7. وقتی یکی از حروف ناصبه بر سر فعل مضارع بیاید، فعل منصوب می شود.
[حروف ناصبه: ان، لن، اذن، کی، لکی، لام تعلیل، لام تاکید، حتی، او، فاء سببیت مسبوق به نفی محض یا طلب محض، واو معیت مسبوق به نفی یا طلب، واو/فاء/ ثم/ او عطف شده بر اسم جامد یا غیر مؤول]
[توضیح]
* أن:
فایده: «ان» اگر ـ بعد از فعلی که دال بر یقین باشد بیاید، فعل مضارع را منصوب نمیکند، بلکه در این صورت مخفف از ثقیله است.
ـ اگر بعد از فعل ظنی بیاید هر دو وجه جایز است.
در سایر موارد یا اگر در ابتدا قرار بگیرد، ناصبه است و با صلهاش تأویل به مصدر میشود، که معمولا یا (متعلق به عامل قبلش است) یا (بنابر مبتدا بودن در موضع رفع است).
ـ
نام: بابا گوریو (+)
نویسنده: انوره دو بالزاک
برگردان: م. ا. به آذین
نشر: سازمان کتابهای جیبی/ چاپ چهارم سال 1341 خورشیدی.
از کتاب:
ـ او شبیه بسیاری از کسان بود که به نزدیکان خود اعتماد نمیکنند، ولی راز دل خود را به اولین کسی که بر سر راه خود ببینند میگویند. این یک پدیده اخلاقی عجیب ولی واقعی است، که ریشه آن را به آسانی میتوان دردل انسانی پیدا کرد. شاید برخی اشخاص در میان کسانی که با آناه محشورند دیگر چیزی نمیتوانند به دست آوردند، به این معنی که بی برگ و باری روح خود را به آنان نشان داده اند و در دل حس میکنند که آنها همانطور که شایسته است دربارهشان به سختی قضاوت مینمایند. اما چون احتیاج غلبهناپذیری در آنها است که از یکی تعریف بشنوند، یا چون به شدت میل دارند خود را واجد صفاتی جلوه دهند که از آن محرومند، این است که به اشخاص بیگانه رو میآورند تا احترام یا محبت آنان را به خود جلب کنند، حتی اگر احتمال آن باشد که به زودی هم این و هم آن را از دست بدهند.
به نام حضرت باران
تحت المطر الرمادی/ سعاد الصباح (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
زیر باران...
دیگر قادر نیستم... نه عشق بورزم، نه نفرت
نه سکوت کنم، نه فریاد بزنم
نه فراموش کنم، نه به یاد بیاورم
دیگر نمیتوانم زن باشم...
چون تمام آرزوهایم به تعطیلاتی دور رفتهاند
و قلبم... قوطی کنسرو ماهی است
که تاریخ انقضای آن سرآمده است...
به نام حضرت باران
موضوع علم نحو
1. علم نحو درباره:
معلم نیستم
تا عاشق شدن را به تو بیاموزم
نه ماهیها برای یاد گرفتن شنا
به معلم نیاز دارند
و نه گنجشکها برای یاد گرفتن پرواز...
به نام حضرت باران
تحدیات/ نزار قبانی (+)
برگردان: الف. خواجهزاده
بانوی من
کسانی را که پیش از من
مسافر چشمهای تو بودهاند
ـ در حالیکه خورشید و گردنبندهایی از یاسمن در دست داشتند ـ را
به مبارزه میطلبم
به نام حضرت باران
نامههای شخصی، نامههایی است که میان دوستان و خویشاوندان و... نوشته میشود تا احساسات فرد را در مناسبتهای مختلف انتقال دهد.
ساختار نامه به این شکل است:
به نام حضرت باران
نامههای اداری انواع و اشکال مختلفی دارد. نامهها میتواند شخصی باشد، یا برای عرض تسلیت، یا ارائه درخواست یا دعوتنامه یا شکایتنامه و امثال اینها.
به مرور نمونههایی از این نامهها را برای علاقمندان به زبان عربی با عنوان کلی «الگوی نامهنگاری به زبان عربی» قرار میدهم.
پیش از آن، به چند نکتهای که هنگام نوشتن نامه اداری باید مد نظر قرار داد، اشاره میکنیم:
به نام حضرت باران
دستگرمی!
قبل از اینکه دست به کار ترجمه شوید، باید ابتدا این مراحل را رد کنید. اول: ذهنتان را گرم کنید! دوم: بخوانید! و سوم: دست به کار ترجمه شوید!
بله! شما نمیتوانید بدون هیچ مقدمهای یکباره دست به ترجمه بزنید. اول به دستگرمی نیاز دارید. ترجمه یک فعالیت ذهنی است. اول باید ذهنتان را گرم کنید. روی موضوع متمرکز شوید و بعد باید تا آنجا که میتوانید بخوانید و بنویسید. این چند ذهنگرمکن را بخوانید: